زبانحال مسلم بن عقیل علیهالسلام قبل از شهادت
من و انـبـوهـی از دلـواپـسـیهـا که دارم لشـکـری از بیکـسیها تـمـام کـوفـه عـهـدی تـازه دارند بــرای کـشـتـن تـو ای مـسـیـحـا دلـم را مـثـل پیـمانها شکـسـتند دو دستم را به عهدی تازه بستند هـمانهـایی که نامه مینـوشـتـند به استـقـبال تو خنجر به دسـتـند دلم مانـدهست و داغ جانگـدازی که شـد با حـرمت نـام تو بـازی تنم زخـمی، لبم تـشنه، دلم خون امان از این همه مهـمان نوازی |